0
0
مریم خدیوی – زنی که هزینه های زندگیش را از جست و جو در لا به لای ضایعات تامین می کرد در بین زباله ها، پلاستیکی یافت و با دقت بیشتر متوجه بیش ازیک کیلوگرم طلا در آن شد. فقر و نداری بر شرافت وانسانیتش غلبه نکرد تا چشم بریافته ای ببندد که در حکم امانت است پس حس وظیفه و مناعت طبعش او را بدون هیچ گونه چشمداشتی در همان مکان نشاند به انتظار صاحب طلاها که شاید برای بازیافتنش، بازگردد.
دیری نپایید که صاحب طلاها رسید و او با خوشحالی پلاستیک را تحویلش داد. مرد که به گمشده خود رسیده بود خاله ضعری را به منزل برد و بعد از بررسی و به نوعی شمارش طلاها دست در جیب کرد اما در کمال ناباوری ۱۵هزارتومان به او داد! زن که انتظاری جز تحویل طلاها به صاحبش نداشت خرسند از ادای وظیفه، راه خود گرفت و رفت اما آن چه به ذهن می رسد کاری است که می توانست به شکلی دیگر رقم خورد تا شوق بیشتری از ادای مسئولیت در دل او و امثالش ایجاد کند.
پایگاه خبری سروش خراسان – عکس تزیینی
